وقتی شبکه‌های اجتماعی مثل مور و ملخ به زندگی تمام جهان و از جمله ایرانیان راه پیدا کرد، وقتی چشمان ما هر شب با پرسه زدن در شبکه‌های اجتماعی سنگین می‌شد و این تب داغ در میان پیر و جوان جامعه فراگیر شده بود، موجی از کسب و کار را هم به دنبال خود راه انداخت. موج عظیمی که شبکه‌های اجتماعی و دیجیتال مارکتینگ را بزرگ‌ترین فرصت قرن بیست و یکم برای تبلیغات کسب و کارها می‌دانست. تبلیغات، بازاریابی شبکه‌های اجتماعی و مخاطب. برویم کمی جلوتر …

قطاری که از چمنزار آغاز و به قعر دره پرتاب شد

شهر شبکه‌های اجتماعی را تصور کنید. به قطاری فکر کنید که این کسب و کارها یکی یکی به نوبت سوارش شدند و قطاروار در شهر شبکه‌های اجتماعی به راه افتادند. همه‌شان خوشحال و خرم بودند، نسیم خنک چمنزار موهایشان را تکان می‌داد. کسب و کارها از خوشحالی دست‌هایشان را به هم می‌مالیدند و می‌گفتند: “آهان مخاطب دقیقا همینجاست. 40 میلیون کاربر فعال در شبکه‌های اجتماعی. چی از این بهتر؟ باید کمی تندتر حرکت کنیم، بازاریابی شبکه های اجتماعی را به راه بیاندازیم و همگام با تغییرات جهانی حرکت کنیم.”

قطار آنها لخ لخ کنان در شهر به راه افتاد و از شیشه‌های بزرگ و پهن آن انواع اقسام تبلیغات بودند که به سمت مخاطبان پرتاب می‌شد. مهم نبود این تبلیغات به سمت چه کسی پرتاب می‌شود؟ کجا پرتاب می‌شود، آیا اصلا مخاطبی هست؟  مهم نبود تبلیغات “فروش سمعک به صورت اقساطی” به دخترک 15 ساله می‌رسید یا مادربزرگ من که خودم برایش اینستاگرام باز کرده بودم. فقط کافی بود یک فیلتر رنگی اینستاگرام روی عکس سمعک بیاندازیم و آنرا از قطار پرتاب کنیم.

داستان آشنایی آقای منزوی و آقای دیدوگرام

نتیجه چه شد؟

مخاطبان حالشان به هم خورد. معذرت می‌خواهم که اینطور صریح حرف می‌زنم، اما مخاطبان از حجم این تبلیغات بالا آوردند. آنها از این قطار وحشتناک گریزان بودند و درست سمت مخالف قطار به راه افتادند. به ردیف از کانال‌های تلگرامی خارج شدند. به ترتیب صفحات تبلیغاتی اینستاگرام را بلاک کردند و تمام آن تراکت‌های تبلیغاتی را پاره کردند. مخاطبان عزیز ما از این حجم تبلیغات نفرت پیدا کردند. کسب و کارها متعجب بودند که از این 40 میلیون کاربر ایرانی و واقعی چرا تنها هزار نفر پیج مرا فالو کرده‌اند؟ از این هزار نفر چرا تنها 20 نفر عکس مرا لایک می‌کنند؟ مگر چه مشکلی دارم.

سوال دقیقا همین است. این همه پیج کسب و کار و تبلیغات چه مشکلی دارند که اکثر آنها بعد از مدت کوتاهی نادیده گرفته می‌شوند و هیچکس به پست‌هایشان توجه نمی‌کند؟

در این میان فقط یک دسته بودند که مانند بقیه نبودند

تنها عده‌ای از این قطارنشینان از قطار پیاده شدند و پای پیاده به سمت مخاطبانشان به راه افتادند. با آنها دست دادند و حالا داستان تماما عوض شده بود.

چه رازی پشت این تبلیغات موفق نهفته بود؟ این پیج‌های موفق اینستاگرام چه کردند که اینطور در میان مخاطبانشان محبوب بودند و همه دوستشان داشتند؟ قرار است مهم‌ترین راز شبکه‌های اجتماعی را در این مقاله با هم بررسی کنیم. می‌خواهید در شبکه‌های اجتماعی فعال باشید، مخاطبان شما را دوست داشته باشند، فالوورهایتان زیاد شود، فروشتان افزایش یابد؟

شما فقط یک راه دارید. در یک کلمه؛ تعامل یا (Interaction) چند ثانیه به این کلمه فکر کنید. تعامل به نظر شما چیست؟ از تعامل چه تصویری در ذهنتان دارید؟ با شنیدن این کلمه به یاد چه می‌افتید؟ تعامل در شبکه‌های اجتماعی چه معنایی دارد؟ اگر خوب فکر کرده‌اید، با هم مقاله را ادامه دهیم. البته من قصد دارم این مقاله را با یک داستان پیش ببرم.

داستان آشنایی آقای منزوی و آقای دیدوگرام

آقای منزوی در یک سوییت کوچک واقع در طبقه هفتم یک برج زندگی میکرد. در ادارۀ کوچکی حسابدار بود و بقیه ساعات روز را تنها در آپارتمانش سپری میکرد. 12 سال بود که به همین منوال گذشته بود و حالا تنهایی دیگر فقط “تنهایی” نبود، تنهایی به یک غدۀ سرطانی برای او تبدیل شده بود. شب‌ها تا پاسی از شب رو به شومینه تخمه می‌شکاند و هم صحبتش آتش بود. اما بیشتر شب‌ها از طبقۀ پایین سروصدای آقای دیدوگرام و دوستانش را می‌شنید. ظاهرا آقای دیدوگرام با چشمان روشن و کراوات سبز رنگ همیشه حرف برای گفتن داشت و دوستانی که به او گوش می‌سپردند…

داستان تعامل - 1

قطار پیج‌های ناموفق اینستاگرام دقیقا همینجا قرار دارد

ماجرا از این قرار است که بیزینس‌های عزیز ما فهمیده‌اند که دیگر روش‌های سنتی تبلیغات جواب نمی‌دهد. آنها فهمیده‌اند که دیگر آگهی روزنامه، تراکت و بیلبورد آنقدرها جوابگو نیست. از طرف دیگر فهمیده‌اند که شبکه‌های اجتماعی با بیش از 40 میلیون کاربر بستر بسیار بسیار مناسبی را برای تبلیغات آنها فراهم کرده است. آنها به اهمیت بازاریابی شبکه های اجتماعی پی برده‌اند …

اما این وسط یک ایراد اساسی وجود دارد. بیزینس‌ها به سمت شبکه‌های اجتماعی حرکت کرده‌اند، اما روش‌های تبلیغاتی آنها همچون سابق است، به جای اینکه تراکت را در سطح شهر پخش کنند و سطل‌های شهرداری را پر کنند، تبلیبغاتشان را در میان اینستاگرام و شبکه‌های اجتماعی پخش می‌کنند و حجم دیتای موبایل‌های مخاطبان خود را پر می‌کنند، تا آنجا که مخاطبان آنها را دیلیت می‌کنند. در حقیقت کسب و کارهای ما عنصر مهم محبوب شبکه‌های اجتماعی را فراموش کرده‌اند؛ تعامل. آنها تعامل را فراموش کرده‌اند.

درست مانند آقای منزوی و آقای دیدوگرام، کسب و کارها هم میان خودشان و مخاطبان یک دیوار بزرگ کشیده‌اند. دیواری که دو طرف از وجود هم فقط آگاهند. اما هیچ توجهی به همدیگر ندارند. طبیعی است که کسی به محصولات و خدمات شما توجهی نشان ندهد، وقتی هزاران کسب و کار دیگر هم همین خدمات و محصولات را ارائه می‌دهند. چرا کسی باید به شما اهمیت دهد؟

تنها یک چیز است که می‌تواند کسب و کار شما را نجات دهد و این دیوار ضخیم میان شما و مخاطب را خراب کند. تعامل

آقای منزوی گاهی به ساکن طبقۀ 5 فکر می‌کرد. آقای دیدوگرام صبحانه چه می‌خورد؟ آیا در کارهای خانه به زنش کمک می‌کند یا یک پایش را اُریب می‌اندازد روی پای دیگرش و جلوی تلویزیون ولو می‌شود؟

او خیلی وقت‌ها به جای اینکه از آسانسور استفاده کند، از پله‌ها پایین می‌رفت و مقابل در ورودی طبقۀ پنجم کمی صبر می‌کرد و به دقت به صداهایی که از خانۀ آقای دیدوگرام می‌آمد گوش می‌سپرد….

داستان تعامل - 2

اهمیت تعامل در جهان انسان‌ها

جهان امروز ما جهان آدم‌های تنهاست. آدم‌هایی که به دنبال راهی برای برقراری ارتباط اند و همۀ راه‌ها را بسته می‌بینند. جهان ما جهان آدم‌هایی است که حاضرند هر کاری بکنند، هر هزینه‌ای بپردازند، اما فقط بتوانند با یک نفر حرف بزنند. یک نفر باشد که به آنها اهمیت بدهد، آنها را ببیند و به آنها توجه کند. آنها به دنبال جایی برای ابراز وجود هستند.

کمی علمی‌تر به قضیه نگاه کنیم

تعامل یکی از طبیعی‌ترین نیازهای تمام جهان است. اگر بخواهم علمی‌تر از تعامل صحبت کنم توجه شما را به هرم مازلو جلب می‌کنم. آبراهیم مزلو پدر روانشناسی انسانگراست و هرم مازلو معروف‌ترین دستاورد روانشناسی اوست. در هرم مازلو سومین نیاز اساسی پس از نیازهای زیستی و نیاز به امنیت، از نیازهای اجتماعی صحبت می‌شود. نیاز به ارتباط با سایر آدم‌ها. بر اساس هرم مازلو اگر غذایتان تامین و سقفی بالای سر شماست، مهم‌ترین نیاز شما تعامل است.

در حقیقت اگر شما بتوانید یک تعامل سازنده با آدم‌ها داشته باشید، یکی از مهم‌ترین نیازهای تمام مردم کرۀ زمین را هدف گرفته‌اید. نیازی که تمام آدم‌های جهان آن را احساس می‌کنند.

هرم نیازهای مازلو

تعامل در گذشته‌های خیلی خیلی دور فقط به روابط رو در رو محدود می‌شد. مجنون در راه مکتب عاشق لیلی می‌شد و قرارهای یواشکی می‌گذاشتند. کمی نزدیک‌تر ابزارهای ارتباطی تلفن، تلگراف و چیزهایی دیگر به وجود آمدند. حالا کمی عاشق شدن راحت‌تر بود، مجنون‌های این زمان با منزل لیلی تماس می‌گرفتند و اگر پدر لیلی جان جواب تلفن را می‌داد، فوت می‌کردند.
زمان گذشت موبایل و اس ام اس وارد عمل شدند و حالا مجنون اس ام اس می‌داد “لیلی، لیلی، دوست دارم خیلی” و هرچه لیلی زودتر اس ام اس را جواب می‌داد رابطه‌شان مستحکم‌تر بود. سرانجام شبکه‌های اجتماعی همه جا را قبضه کردند و انواع اقسام مجنون‌ها بودند که اگر لیلی جوابشان را نمی‌داد آنقدر در اینستاگرام پست‌های عاشقانه می‌گذاشتند که در نهایت لیلی مجبور می‌شد پاسخشان را بدهد.

چیزی که در این میان ثابت مانده است اهمیت تعامل است. تعامل که در چرخ روزگار فقط شکلش تغییر می‌کند. پس اگر تعامل را چیز مهمی می‌بینید، جای کاملا درستی ایستاده‌اید.

آقای منزوی بلاخره به حرف افتاد

در یکی از روزهایی که آقای منزوی از پله‌ها پایین می‌رفت، پایش به لبۀ جاکفشی آقای دیدوگرام گیر کرد و به زمین افتاد. همان موقع  آقای دیدوگرام در خانه‌اش را باز کرد و با دیدن این صحنه از او عذرخواهی کرد. “مرا ببخشید. چندین بار به خانمم گفته‌ام که این جاکفشی زیادی از حد بزرگ است و به درد ما نمی‌خورد. اما زن‌ها را که می‌شناسید که چقدر لجباز و کله شق هستند.” آقای منزوی دقیقا نمی‌دانست که باید بخندد یا نه! کمی دستپاچه شده بود. آقای دیدوگرام ادامه داد “شما که ظاهرا راحت و بی دغدغه زندگی می‌کنید” و شروع کرد به خندیدن. آقای منزوی لب‌هایش را گزید و با خجالت گفت ” زن داشتن که خوب است، حداقل مثل من تنها نیستید” آقای دیدوگرام در پاسخ گفت “زن‌ها! نه با آنها می‌شود زندگی کرد نه بدون آنها “

کمیک تعامل

برای تعامل لازم است که کسی شروع کند، خاطره‌ای شخصی بگوید، حرفی بزند تا طرف مقابل هم در جواب او حرفی بزند. درست مانند آقای منزوی و دیدوگرام

تعامل در شبکه‌های اجتماعی چگونه اتفاق می‌افتد؟

پست‌های شما در شبكه های اجتماعی مجموعه ای از تصاوير کسب‌وکار شما نيستند، بلكه رابطه اي اجتماعي ميان شما و مشتريانتان هستند. تصاوير در حقیقت نقش پل ارتباطی را بازي مي كنند. یک فروشندۀ خوب به مشتریان رابطه می‌فروشد نه کالا. در حقیقت تعامل و رابطه برقرار کردن با مشتری است که موفقیت و پیشرفت را برای شما به ارمغان می‌آورد.

هزاران راه برای تعامل میان شما و مشتریانتان وجود دارد. اما قبل از هرکاری ابتدا یک بررسی در مورد کسب‌وکار خود انجام دهید تا ببینید از چه کانال‌هایی می‌توانید با مشتریان وارد تعامل شوید. برای مثال اگر شما یک کافی شاپ دارید می‌توانید در مورد سفارش‌های مختلف در تلگرام و اینستاگرام از مشتریان خود نظرسنجی کنید. می‌توانید از آنها بپرسید چه چیزی در منوی شما کم است و اگر اضافه می شد آنها را خوشحال می‌کرد. می‌توانید از آنها بخواهید عکس‌هایی که در کافه شما گرفته اند را با شما به اشتراک بگذارد. به این پست اینستاگرام سام کافه دقت کنید. سام کافه این پست را قبل از یک تعطیلی سه روزه گذاشته‌بود و از کاربران خواسته بود که در این تعطیلات اگر به سفر رفتند و قهوه خوردند، عکس‌های خود را با #دمی_با_طبیعت با سام کافه به اشتراک بگذارند.

اهمیت تعامل در جهان انسان‌ها

حتی می‌توانید از این هم فراتر بروید و از آنها بخواهید یک خاطرۀ خوشایند از کافه شما را برایتان تعریف کنند. می‌توانید از خودتان و همکارانتان تصاویری در شبکه‌های اجتماعی منتشر کنید تا آدم‌ها بیشتر ترغیب شوند با شما تعامل کنند. پست‌های آموزش و معرفی بیزینس شما قطعا خوب هستند، اما اگر بخواهید تنها به این پست‌ها محدود شوید قطعا بازنده‌اید، سوالی از مشتریان بپرسید، نظر بپرسید، از آنها بخواهید کاری انجام دهند و نتیجه آنرا با شما به اشتراک بگذارند، مسابقه‌ای ترتیب دهید. دقیقا همین حالا بهترین فرصت است که رویکرد خود را نسبت به بازاریابی شبکه های اجتماعی تغییر دهید.

داستان آقای منزوی و دیدوگرام به ما چه می‌گوید؟ برای اینکه تعامل شما به بهترین وجه خود برسد، شما باید بتوانید در یک سطح شخصی با مشتریان خود ارتباط برقرار کنید. باید بتوانید به دنیای شخصی آنها نفوذ کنید. اینجاست که شما در ذهن مشتری جاودانه می‌شوید. در حقیقت شما باعث می‌شوید که مشتریان همیشه و به راحتی شما را به یاد بیاورند. پست زیر مربوط به یکی از مسابقه‌های اینستاگرامی اسنپ فود است.

تعامل از طریق اینستاگرام - اسنپ فود

لازم است بدانید که آدم‌ها باید بهانه‌ای برای حرف زدن داشته باشند. این تمایل طبیعی آدم‌هاست که از مسائل شخصی خود با دیگران صحبت کنند، چراکه می‌توانند با حرف زدن از لحظات شاد خود دوباره آنرا به یاد بیاورند و لذت ببرند. همینطور درد قسمت‌های غم‌انگیز زندگی را با بازگو کردن و حرف زدن درباره‌اش التیام ببخشند. شما تنها کافی است شروع کننده باشید. از یک تجربۀ شخصی بگویید و یا خاطره‌ای نقل کنید، آنها ادامه خواهند داد و تعامل به بهترین نحو شکل خواهد گرفت.

من قبلا از اپلیکشن زودفود استفاده می‌کردم. در بخش نظرات کاربران بعضی رستوران‌ها بودند که نظرات تمام مشتریان را پاسخ می‌دادند، حتی نظراتی که کلا از غذا ایراد گرفته بودند و معتقد بودند که این غذا مزخرف است. یادم می‌آید یکی از آن رستوران‌ها در جواب کسی که نوشته بود استیک مزخرف و غیر قابل خوردن است جواب داده بود که ” این ادویه مخصوص رستوران ماست و اکثر مشتریان ما آن را دوست دارند، اما شاید با سلیقۀ شما سازگار نبوده. از شما عذرخواهی می‌کنیم و از شما می‌خواهیم به جبران آن یک وعده مهمان ما باشید.”

من خیلی خوشم آمده بود و غذایم را از همان رستوران سفارش دادم، چراکه به نظرم رسید که صاحب رستوران کسی است که می‌توانم با او حرف بزنم و قطعا می‌توانم غذایی سفارش بدهم که با ذائقۀ من سازگار باشد. احساس می‌کردم با آدم‌های واقعی طرفم و نه آدم‌هایی که صرفا سفارش می‌گیرند و سفارش را می‌‌آورند.

تعامل چه سودی برای کسب و کار شما دارد؟

در ادامه برای شما از فواید تعامل در بازاریابی شبکه های اجتماعی خواهم گفت. اما این تنها بخشی از داستان است. بقیۀ موارد را می‌خواهم شما تکمیل کنید.

ایجاد حس اعتماد و تعلق خاطر در میان مشتریان

“چه حرف جالبی زدید؟” آقای منزوی این حرف را با هیجان زده بود و دیگر نشانی از خجالت در چهره‌اش دیده نمی‌شد.آقای دیدوگرام پاسخ داد “البته دیالوگی از فیلم درخشش استنلی کوبریک بود”. شما اهل فیلم و سینما هستید؟

آقای منزوی پاسخ داد “بله! هر زمان فرصت کنم، فیلم می‌بینم.”

“ما دوشنبه‌ها با دوستانمان جمع می‌شویم و دور هم فیلم می‌بینیم. شما هم از این هفته به ما بپیوندید” آقای دیدوگرام این حرف را همانطور که جا کفشی را مرتب می‌کرد زده بود.

داستان تعامل

باید بدانیم که رابطۀ ما با مشتریان یک رابطۀ مکانیکی ساده در یک شبکه اجتماعی نیست و نباید باشد. در حقیقت ما باید به این توجه کنیم که این رابطه، رابطۀ بین دو انسان است و مانند هر رابطۀ انسانی برای بقا نیاز به جلب اعتماد دوطرفه دارد.  این اعتماد حسی از تعلق خاطر در میان مشتریان شما ایجاد می‌کند.

اگر بتوانیم امکانات شبکه های اجتماعی را همچون یک رابطۀ دوستانه که در میان دو طرف جریان دارد ببینیم، کم کم قابلیت‌های معجزه‌آسای شبکه‌های اجتماعی را در بازاریابی خواهید دید. شما خواهید دید که آدم‌ها به مرور به بیزینس شما علاقه‌مند می‌شوند، با بخش‌های مختلف آن آشنا می‌شوند و این تعامل به دلیل اعتمادی که برای مشتریان ایجاد کرده، مدام آنرا به دیگران معرفی می‌کنند. این بهترین راه برای افزایش تدریجی مشتریان شماست. تنها کافی است چند قدم به سمت مشتریان خود حرکت کنید.

در دنیای امروز آدم‌های تنهای زیادی مانند آقای منزوی هستند که به دنبال دوست و هم‍‌‌صحبت می‌گردند. این افراد زمان زیادی را در شبکه‌های اجتماعی می‌گذرانند. زمانی که شما به سمت تعامل با  مخاطبانتان قدم بردارید، خواهید دید که آنها هم در مقابل به شما پاسخ می‌دهند و توجه می‌کنند. (ما در وبلاگ نوین در این رابطه یک مقالۀ فوق‌العاده به نام اصل عمل متقابل داریم که می‌توانید پس از خواندن این مقاله آنرا هم بخوانید.) به پست که مربوط به فروشگاه اینترنتی فروش لوازم آرایش روبان است توجه کنید. روبان در این پست از کاربران خود پرسیده است که آیا از پالت‌های سایه کاتریس استفاده کرده‌اند؟ جالب است بدانید همین سوال باعث شده میان کاربران بحثی در بگیرد که آیا رنگ‌های این پالت مات است یا براق؟ همین بحث توجه کاربران زیادی را جلب کرد و باعث شد تعداد دیگری به خریدن این پالت رنگی تمایل پیدا کنند.

تعامل در اینستاگرام

افزایش مشتریان دائمی و همیشگی

یکی از مهم‌ترین فواید تعامل همین مشتریان همیشگی شماست. شاید برایتان جالب باشد بدانید ماهانه 40% از درآمد شما توسط مشتریان ثابت شما تامین می‌شود. اما چرا تعامل باعث افزایش مشتریان ثابت شما می‌شود؟

تعامل اتفاق یک لحظه نیست. تعامل یک مسیر است. می‌تواند با یک “سلام از سفارش راضی بودید” ساده شروع شود، به ” من از بچگی به بادمجان حساسیت داشتم” برسد و در نهایت خاطره‌ای که میان دو نفر برقرار می‌شود، منجر شود. تعامل مجموعه‌ای از روابط است که مثل دانه‌های زنجیر متصل‌اند. هر تعاملی، هر کامنتی و هر حرفی کامنت و حرف دیگری را پیش می‌کشد. تعامل یک دانه است که رشد می‌کند و بزرگ می‌شود با این تفاوت که آنچیزی که عامل رشد این دانه است، یک “دیگری” است. بنابرین آن دیگری کنار شماست و پا به پای شما رشد می‌کند. همین ویژگی است که به ترتیب مجموعه‌ای از مشتریان همیشگی را برای شما جمع می‌کند و دقیقا همین فرایند است که باعث می‌شود مشتریان به شما اعتماد کنند.

تعامل یک فرآیند است

خدمات شما روزبه روز بهتر می‌شوند

رمز موفقیت کسب و کار شما در بهبود و پیشرفت دائم خدمات و محصولاتتان است. یکی از مهم‌ترین عواملی که به بهبود و پیشرفت کسب و کار شما کمک خواهد کرد، مشتریان شما هستند؛ در حقیقت همین استفاده کنندگان خدمات شما. هیچکس بهتر از آنها نمی‌تواند به رشد کسب و کار شما کمک کند. پس نظر و عقیدۀ آنها در مورد شما مهم‌ترین اصل برای شماست. تعامل با مشتریان در شبکه‌های اجتماعی این امکان را به شما می‌دهد که به راحتی نظر مشتریان را درباره ی خدماتتان بدانید. شاید چندان خوشایند نباشد که یک مشتری به شما بگوید “خدمات شما افتضاح است“. اما این را بدانید که شنیدن این نظرها و فکر کردن و توجه کردن به آنها در پیشرفت شما در طولانی مدت تاثیر زیادی خواهد گذاشت.

وقتی شما مستقیم و بی واسطه با مشتریان خود در ارتباط هستید، می‌توانید نیازهای آنها را بهتر بشناسید و در کسب و کارتان به آن ها توجه کنید. متقابلا زمانی که مخاطبانتان ببینند که شما به نظرشان اهمیت داده‌اید و در جهت تغییر، حرکتی انجام داده‌اید، یک رابطۀ دوطرفه بین شما ایجاد می‌شود و مشتری به شما اعتماد می کند. در نتیجه کسب و کار شما برای مشتری مهم می‌شود و باز هم اگر مشکلی ببیند با شما در میان خواهد گذاشت. در حقیقت با این روش شما با یک تیر دو نشان زده‌اید، هم بازاریابی شبکه های اجتماعی را به بهترین نحو انجام داده‌اید و هم به پیشرفت کسب و کار خود کمک کرده‌اید.

به تصویر زیر که مربوط به مشاوره زیبایی پوست است، دقت کنید.

نظرسنجی در اینستاگرام

باعث می‌شود پست‌های شما بیشتر و بیشتر به اشتراک گذاشته شود

یکی از مهم‌ترین قابلیت‌های شبکه‌های اجتماعی قابلیت وایرال شدن محتواست. در حقیقت یک محتوای مناسب خود عامل بازاریابی شبکه های اجتماعی است. همین وایرال شدن باعث می‌شود که محتوای شما در فضای مجازی به گردش دربیاید و توسط کاربران زیادی دیده شود. مثلا هر یک‌باری که یکی از کاربران شما یکی از پست‌هایتان را ریتوئیت کند، پست‌های شما بیشتر و بیشتر در شبکه‌های اجتماعی دیده می‌شود. وقتی با مخاطبانتان تعامل کنید، از آنها سوال بپرسید یا نظرخواهی کنید، باعث می‌شود که آنها محتوای شما را با دیگران مخاطبانشان به اشتراک بگذارند و شما بیشتر و بیشتر دیده شوید.

مورد آخر: شما بگویید تعامل چه فوایدی برای کسب‌وکارتان دارد؟

بیایید تعامل را از همین پست شروع کنیم. تا اینجا فقط من حرف زدم. حالا نوبت شماست که به من بگویید که تعامل چه فوایدی دارد؟ من قصد دارم موارد شما را هم با نام خودتان در همین پست اضافه کنم تا در نهایت به یک مقالۀ کامل و جامع برسیم که تنها زادۀ ذهن من نیست، حاصل ذهن‌های مختلفی است که به مفهوم تعامل فکر کرده‌اند. از تجربیاتتان هم می‌توانید بگویید.

حالا سال‌های سال است که آقای دیدوگرام و منزوی دوشنبه‌ها را کنار هم می‌گذرانند. تا پاسی از شب فیلم می‌بینند و از زمین و زمان حرف می‌زنند. آقای منزوی با دوستان آقای دویدوگرام آشنا شده بود و وقت‌هایی هم به خانۀ آنها می‌رفت و یا آنها به خانۀ او می‌آمدند. تنهایی دیگر برای آقای منزوی خیلی معنا نداشت. تنها کسی که این میان زیاد ضرر کرده بود، تخمه فروش سر کوچه بود که بهترین مشتری‌اش آقای منزوی بود و حالا تخمه‌هایش روی دستش باد کرده بودند.

 و حالا از شما می‌خواهم خلاقانه تعامل کنید!

حالا می‌توانید بفهمید که تعامل چگونه دایرۀ مشتریان شما را وسعت می‌دهد. تعامل در شبکه‌های اجتماعی متفاوت شکل‌های متفاوتی دارد. شما باید سعی کنید بهترین کانال را برای تعامل پیدا کنید. یک بیزینس در توئیتر جواب می‌دهد و بیزینسی دیگر در اینستاگرام.

کاری ترتیب دهید که مشتری علاقه مند شود که نقش فعالی در آن ایفا کند و او را ترغیب به فعالیت کند. برای مثال مسابقه برگزار کنید یا نظرش را در مورد موضوعی جویا شوید. از خلاقیتتان استفاده کنید. خوب است به نمونه های موفق توجه کنید اما این را بدانید که هرچقدر خلاقیت بیشتری به خرج دهید و شیوه ی خلاقانه تر و خاص‌تری برای ارتباط برگزینید، ارتباط بهتر و نزدیک تری با مخاطبان خود خواهید داشت. می توانید از  اتفاقات روز، اخبار یا مناسبت های مختلف به عنوان بهانه ای برای ارتباط برقرار کردن با مشتریان استفاده کنید. یا یک داستان دنباله‌دار برای مشتریان خود تعریف کنید.

در ادامه چند نمونه از شیوه های خلاقانه ی صفحه ها برای تعامل را نشان می دهیم:

  • سعی کنید اگر نظر مخاطبان را جویا می شوید، بعضی از آن ها را به صورتی منتشر کنید تا مخاطبان شما احساس نکنند که صرفا نظر می دهند بلکه نظراتشان دیده می شود. این کار باعث می شود مخاطب شما حس دیده شدن و مورد اهمیت واقع شدن بکند و دنبال کردن صفحه ی شما متقابلا برایش اهمیت پیدا کند. به این پست ما که در اینستاگرام دیدوگرام منتشر کرده بودیم، توجه کنید. ابتدا در پستی نظر کاربران را در مورد اینستاگرام و تلگرام پرسیده بودیم. در پست دوم نظراتی که به نظرمان جالب بود را منتشر کردیم.

بازاریابی شبکه های اجتماعی

  • سعی کنید تا حد ممکن به روز باشید و سوالاتی که از شما می پرسند را سریع پاسخ دهید. این کار باعث می شود مشتری حضور شما را احساس کند،  با شما در ارتباط باشد و حس کند که صفحه شما صرفا یک صفحه تبلیغاتی نیست بلکه مثل یک دوست می توان با او تعامل داشت. مخصوصا سوال های مربوط به آدرس، زمان  و … که پاسخ دادن به آن ها در مدت محدودی نیاز است.
  • دوام داشته باشید و فعالیت مستمر در شبکه‌های اجتماعی را فراموش نکنید. این رفتار به مخاطبین شما یادآوری می‌کند که شما حضور دارید.

در پایان

علاوه بر تمام چیزهایی که در بالا گفتم تعامل کردن جذاب و لذت بخش است. تعامل به شما درس زندگی می‌آموزد، با آدم‌های مختلف و سلایق متفاوت آشنا می‌شوید. در حقیقت تعامل با آدم‌های مختلف به مرور شما به یک جهان‌بینی می‌رسید که هزاران صفحه کتاب و کارگاه آموزشی قادر نیستند به شما منتقل کنند. یکسال می‌گذرد و شما به اندازۀ 40 سال از مشتریان چیز یاد گرفته‌اید.